سلام دوستان وقتتون بخیر. امیدوارم همتون تو این روزا حال جسمیتون خوب باشه وگرنه حال روحی که با این قرنطینه
راستش من جدیدا خیلی حساس شدم نمیدونم چرا همش با کوچک ترین حرفی از مامان یا بابام میزنم زیر گریع...
درباره درسامم خیلی حساس شدم -_- کلا حساس شدم
مخصوصا الان که دیگه وارد دبیرستان اونم رشته تجربی شدم و باید سخت بخونم واس این آزمون چرتی که فقط گذاشتن محض عذاب دادن بچه ها حتی اینقدر لوس شدم که مادرم میاد با من حرف بزنه در مورد درسام گریم میگیره و ایشونم خیلی ناراحت میشن و من بیشتر عذاب وجدان میگیرم. اصلا نمیدونم چرا چه پدرم چه مادرم میان صحبت کنن باهام من بیشتر استرسم میگیره. آخه همش میان میگن هی نرو تو گروهای دوستانت.. کمتر برو... همشون دارن میخونن تو عقب میوفتی ازشون. هر وقت اینجوری میگن بشدت استرسم میگیره و میشینم به گریه کردن😭 چیکار کنم
درسته واقعا اونها نگران منن و اینو میفهمم اما متاسفانه مادر من مخصوصا بیشترین کاری که میکنه مقایسه هست. روزی ک جوابهای کنکور ۹۹ اومد و چند نفری از خانواده پدریم رشته های خوبی قبول شدن... دیگه شروع شد که تو باید رو کم کنی باشی کم نباید بیاری سربلندمون کنی
هر وقتم میشینم پای گوشیم وقتهای استراحتم هی همین افراد رو مثال میزنن میگن نگا کن اینا ن دوست و رفیق داشتن نه گوشی و اینچیزا اخرشم که میگم من وقت استراحتمه میگن با این وضع درس خوندنت هیچجا قبول نمیشی مثلا میخوان انید بدن ها ولی هی بدترش میکنن هی بدتر... همش فک میکنن برام درس اهمیتی نداره ولی اخه خودتون بگین... کسی که توی مدرسه نمونه باشه اونم رشته تجربی و کلاس دهمم ، میتونه به درسش اهمیت نده ؟! میدونم اونا خیر و صلاح من رو میخوان و دوست ندارن کمتر از بقیه باشم ولی خب این درست نیس که فقط هی این حرفارو میگن بعدشم انتظار دارن من خیلی اروم و راحت بشینم درس بخونم
ولی خب هر شب از ترس اینکه جای خوبی قبول نشم و نتونم اونارو به خواسته هاشون برسونم ....... باز گریه میکنم
نظراتتون خیلی برام مهمه ولی خوااااااهش میکنم لطفا یه راهکار بدین بهم.... با مشاور مدرسه هم صحبت کردم منتها میگه شماره مادرتو بده صحبت کنم که خب من نمتونم اینکارو کنم چون اگر بفهمه رفتم به کسی چیزی گفتم دیگه هیچی ببخشید اگ طولانی شد امیدوارم بخونید